وبلاگ شخصی مهسا مجدر (غزل لنگرودی)

وبلاگ شخصی مهسا مجدر (غزل لنگرودی)

غزل ها و اشعار سپید غزل لنگرودی
وبلاگ شخصی مهسا مجدر (غزل لنگرودی)

وبلاگ شخصی مهسا مجدر (غزل لنگرودی)

غزل ها و اشعار سپید غزل لنگرودی

و غروبگاه که درختان باغ ردای ظلمت به سر میگیرند


دست تو


دست تو

طاقچه ای ست

که من قرآن را از آن برمیگیرم

و غروبگاه

که درختان باغ

ردای ظلمت به سر میگیرند

همنوا

با نغمه ی حزن انگیز غوکان

بر پلکان خانه ی فراموش شده

در غبار خاطرات

صفحه های گم گشته ی تقدیر را

آیه آیه به گریه می نشینم.



بی کسی...


تنها


در بی‌کسی‌ام

سنگ میَنداز

از چاه خشکیده

کِی

صدایی برخاست؟


سکوت سرشار از ناگفته هاست...احمد شاملو

 

سکوت


نمی‌دانم

جهان به خاموشی نشسته

یا آنکه خاموشی

جهان من است

پشت هر دری که می‌زنی

صاحبخانه

سکوت است!


گر از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی...شفیعی کدکنی


کوچ

 

در آن سرزمین

که قوت کبوتران است

در گلوی کلاغان

حاشا

که انسان را

به ساعتی درنگ

امید نیست!


زخمی بزن...


بیگانه


زخمی بزن

چنین بیگانه‌وار

ای سفیر نامهربانی

که تو بریده‌ای از من -

چه کس گفت

که چاقو

دستة خویش

نمی برد؟!