وبلاگ شخصی مهسا مجدر (غزل لنگرودی)

وبلاگ شخصی مهسا مجدر (غزل لنگرودی)

غزل ها و اشعار سپید غزل لنگرودی
وبلاگ شخصی مهسا مجدر (غزل لنگرودی)

وبلاگ شخصی مهسا مجدر (غزل لنگرودی)

غزل ها و اشعار سپید غزل لنگرودی

قاف عشق




مرا دغدغه این بود

که تبیین عشق را

چنان که سزاوار

از عهده برنیایم


و انوار مقصود را

در توافر اوهام خصم

صبورانه دربازم


ببارید

نیزه های جهل را


که بر قاف عشق مصلوب ام


نه 


"مجنون دار"


و

خواستگاه تمدنم


الماس گندمین سینه ی معشوق


"که بر شیشه ی دلم

خراش می زد"


اکنون

تمام خشم من

تنها لبخند

به کدورت سپیدهایی است

که عشق را

با واژگانی کمر شکسته

در کشاکش مسلول پندارها

باژگونه محو خواهند کرد


و تمام دغدغه ام


خاستگاه تمدنم


الماس گندمین سینه ی معشوق...




بیست و نه آذر ٩۴








پ. ن.



با استعانت از اشعار استاد چگینی زاد و سرکار خانم نسترن خزایی


نام تو







نام تو را که می برم

خورشید

از مغرب چشمانم

برمی دمد

و باران نور

بر دامنه های مه آلودم

فرو می ریزد

 

نام تو را که می برم

خاکسترم

شعله می گیرد

و به زفاف باد می رود

تا سردسیر اندامم

استوایی ترین نقطه ی جهان شود

 

نام تورا که می برم

ستاره گان

از بن دندان هایم

زاده می شوند

و شعاع عشق را

تا بی کرانه ترین کهکشان ها

بر می کشانند

 

نام تو را که می برم...




یازدهم آذر 1394


http://www.shereno.com/54075/48629/398070.html

موسای بی اعجاز




                   




موسای من

کجاست اعجاز بی بدیلت؟                                    


خاطرْ آزرده ام،

خراشیده ی زخمهایی _

که در لفاف هیچ شعری نمی گنجد

و واژگان بی مایه را 

یارای توصیف اندوه سالهای غربتم نیست!


من از زمهریر نامردمی ها

قندیل دردی جاوید را مانم

نه آن

حوری سیاه چشمِ بلندگیسو

برای تو

که با آن خوی جهنمی

بهشت برین من بودی!


موسای من

ای گریزگاه تمام برزخ های ناگهانی

ای آفتاب شرقی ظلماتم


در عشق تو

کمر به پیکار خویش

مجاهدانه چنان بستم

که در ایمان به آفریدگار هرگز!


مرا به معجزه ای دریاب

و با دست تابناکت

ابدیتی بی مثالم ببخش

که جز در ساحت آسمانی کلامت

رنج اسارت فرعونیان را

هرگز

از یاد

نتوانم برد.....








خسته




می دانم

سرت شلوغ است

وقت نداری

گوشی همراهت را

کنار بگذار

کتابهایت را

شادی های کوتاه هر روزت را

من را

او را

همه ی فکرهایت را

کنار بگذار

کمی از خودت بیرون بیا

عزیز من

تو هم

خ س ت ه ا ی



رنج


سرتاسر رنج بود ــ

با عشق درآمیختن

و

کلام آخر

خستگی!

 

************

 

انتظار


سراپا

چنانت انتظار میکشم

که گویی

سرانجام

از من

زاده خواهی شد!

 

************

 

بازگشت


دیگرگونه دوست میداشتم

روز نخستین را

اگر 

بازگشتی بود!

 

************

 

=

دو خط موازی بودیم

تمام عمر

من و زندگی!