هرگز
درنخواهم یافت
تو را
که ایستاده ای
در فراسوی زمانمجرد از تمام بودن ها
مرا دریاب...
ای کاش
به ساعت دروغ
مرا خلقتی بود
بسان آدمیان.
چه لذّتی دارد
نبرد زندگی
گاهِ پیروزی.
یک عمر
بی توبه دنبال زندگی...!
امشب
غزل گشتهام-
جایت،
در شاهبیتِ من-
خالیست!
نگاه کن
به بیرون از خودت،
چشمها-
ترا دنبال می کنند؛
در دایره ای اما،
قناعت می کنی
به نیم دایره ای!
محبوب من
محبوب من
با من بگو آیاقبلهگاه
محراب
مهاجر
تا
خستگی سالهای طولانی پرواز را
در جویبار احساسشپر بشویم
گلگشت
آغوشت
راز راستین آینه ها
دستانت
شکوفه گان نرمین درخت سیب
و
عشق
با
سرخترین آزرم
در
گلگشت صبحگاهی تنم
به بار می نشیند
دلتنگی
دلتنگم
و دلتنگی من چیستاز دنیایی که امروز پیرامون من است