وبلاگ شخصی مهسا مجدر (غزل لنگرودی)

وبلاگ شخصی مهسا مجدر (غزل لنگرودی)

غزل ها و اشعار سپید غزل لنگرودی
وبلاگ شخصی مهسا مجدر (غزل لنگرودی)

وبلاگ شخصی مهسا مجدر (غزل لنگرودی)

غزل ها و اشعار سپید غزل لنگرودی







قبله‌گاه


حکایت تو و دل داستان سنگ و سبوست
هرآنچه پیشکش از عشق می‌شود نیکوست

بگو که وسعت دریاست یا نجابت کوه؟
همین که با همه ی من همیشه رو در روست 

گناه من همه دیوانگی‌ست می‌دانم ـ
که از نگاه تعقّل همیشه حق با اوست

«تو همچو باد بهاری گره‌گشا می‌باش»
کلاف زندگی من اگرچه تو در توست

مرا به قصه ی باران شب چه عادت‌هاست
سحر رسید و نگاهم هنوز گرم وضوست

به قبله‌گاه وجود تو سجده خواهم برد
میان اینهمه دشمن تو باش تنها دوست.



محراب


دردا که در طبیعت این چشم خواب نیست
در جشن شب‌نشینی من رقص ناب نیست

جایی که بوی عشق مرا مست می‌کند ــ
حقّا که جای بهره‌وری از شراب نیست

می‌گویمش ز فاصله‌هایی که بین ماست
دیوانه‌دل به هیچ طریقی مجاب نیست

بشکن سکوت خویش که آیینة دلم ــ
شایستة شکستن از این اعتصاب نیست

با پانـزده بهــار نشستم به انتظــار
گفتند هرچه لحظه شمردی حساب نیست

محراب بازوان تو جــای اجابت است
آغوش باز کن که «غزل» مستجاب نیست.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد