حصار فاصله
حصار فاصله ها را خراب باید کرد
برای روح، تنی انتخاب باید کرد
در ازدحام سیاهی چو شمع باید شد
دلی که عشق در او نیست آب باید کرد
شبی دوباره خودت را بیاور و بنِشین
که این نداشته ها را حساب باید کرد
تو آن گناهِ ثوابی که تا نفس باقی ست
هزار بـار ترا ارتکـاب باید کـرد
بکِش مرا به چلیپای بازوان خودت
که بند بند مرا مستجاب باید کرد
اگرچه گوش کسی خرج شعرهای تو نیست
غزل بساز، که دل را مجاب باید کرد.